تئوری ادراکی-حرکتی کپهارت
- خانه
- مقالات آموزشی
- تئوری ادراکی-حرکتی کپهارت
اولین یادگیری فرد یادگیری حرکتی است. یعنی واکنش های عضلانی و حرکتی. مطابق نظریه کپهارت، مشکل یادگیری ممکن است در همین مرحله آغاز شود به این دلیل که پاسخ های حرکتی کودک در قالب الگوهای مربوط به آن قرار نمی گیرد. از اختلاف بین مهارت حرکتی و الگوی حرکتی به عنوان عامل مهمی در این تئوری یاد شده است.
مهارت حرکتی یک کنش حرکتی است که ممکن است از دقت بسیار زیادی نیز برخوردار باشد، لکن منظور از آن اجرای یک عمل بخصوص و اتمام یک کار معین است.
الگوی حرکتی، از دقت کم، اما از تغییر پذیری بیشتری برخوردار است. هدف الگوی حرکتی وسیع تر و فراتر از عملکرد صرف می باشد. از این رو بازخورد و اطلاعات بیشتری را برای فرد فراهم می آورد.
ممکن است در اثر فشار خارجی که بر کودک تحمیل می شود، وی را قادر سازد که یک عمل حرکتی معینی را خارج از توان رشدی خود انجام دهد و بدین صورت اگر هم مهارتی حاصل شود تنها یک مهارت منفرد و نامربوط خواهد بود، چرا که چنین مهارتی بخش یکپارچه ای از رشد منظم متوالی نخواهد بود.
یکی از تئوری های درکی- حرکتی توسط کپهارت ارائه شده است. موضوع اصلی این تئوری بر این نظر استوار است که رشد بهنجار ادراکی –حرکتی به کودک کمک می کند تا مفهوم با ثبات و قابل اعتمادی از جهانی که در آن به سر می برد بدست آورد.
کودک بهنجار قادر است دنیای ادراکی-حرکتی استوارتری را بهنگام مواجهه با تکالیف درسی در سن 6 سالگی ایجاد کند. در مقایسه با آن ها، کودکان دچار ناتوانی های یادگیری دنیای ادراکی-حرکتی متزلزل و غیر قابل اتکایی دارند. این کودکان وقتی با امور نمادین (symbolic)روبرو می شوند به دلیل سوگیری ناقص به آنچه که کپهارت آن را واقعیات جهان اطرافشان می نامد بویژه ابعاد مکان و زمان- با موانعی درگیر می شوند. برای فهم امور نمادین، کودک باید یاد بگیرد که مشاهدات دقیق تری را در مورد مکان و زمان انجام بدهد و آنها را با اشیاء و رخدادها مرتبط سازد.
کودکان ناتوان در یادگیری، در سازماندهی کامل نظام های اطلاعاتی خود در حدی که بتوانند از برنامه های تحصیلی استفاده کنند، ناتوان هستند و در نتیجه از نقطه نظر قوای حرکتی، ادراکی شناختی با اشکالاتی در سازماندهی مواجه می شوند.
موضوعى که در نظريه کپهارت مورد توجه مىباشد پيوند ميان ادراک و حرکت است. اين پيوند عبارت است از توانائى کودک در ترکيب اطلاعات حرکتى کسب شده براى اطلاعات ادراکي. اين پيوند ميان اطلاعات ادراکى با اطلاعات حرکتى تا بدان اندازه نزديک برقرار مىشود که معنى واحدى مىيابند، کپهارت معتقد است که اصولاً کل هر رفتار، حرکتى است و پيشنيازهاى لازم براى هر رفتار را واکنشهاى عضلانى و حرکتى تشکيل مىدهد. براى مثال هنگام کشيدن يک دايره، جدا کردن آن قسمتى که بهنظر مىآيد حرکتى است از آنچه که بهنظر مىرسد بخش ادراکى است ناممکن است. از اينرو تجربههاى يادگيرى را بايد طبق فرآيند کلى ادراکى- حرکتى تدارک ديد. جستوخيزهاى کودکانه و بازىهاى آنها مىتواند در کسب تجربههاى يادگيرى مورد استفاده مربيان قرار گيرد.
کپهارت سه جنبه اهمیت زمان را در یادگیری به این شرح بیان نموده است:
بسیاری از کودکان ناتوان در یادگیری به همان نحو که در بعد مکان با اختلالاتی مواجه هستند، نااستواری در عالم زمان نیز دارند. مثالی در باره ی هم زمانی در فعالیت های حرکتی، تغییر جهت در هنگام دویدن می باشد.
از طریق ریتم رشد یک مقیاس زمانی از جهان حاصل می شود. فعالیت هایی نظیر دویدن، قدم زدن، پریدن و سخن گفتن مستلزم احساس ریتم است. کارکرد دیگر مقیاس زمانی مربوط به آگاهی از واحدهای زمان است. برخی از کودکان نمی توانند زمان را تخمین بزنند و یا نمی توانند ساعت و دقیقه را از هم تمیز دهند.کودکانی که در ریتم یا فاصله های زمانی مساوی دچار اختلال هستند نمی توانند الگوهای حرکتی غیر موزون را تقلی کنند.
توالی سومین جنبه زمان است. کودک می آموزد که رویدادها دارای ترتیب زمانی هستند. او یاد می گیرد که در انجام فعالیت ها، باید یک سلسله حرکات معین بدنی بدنبال هم صورت گیرد. برای مثال در یک نوع بازی کودک بلافاصله پس از زدن توپ باید فرار کند و وقتی که مورد تعقیب گروه رقیب قرار گرفت باید بتواند خود را از مسیر توپ پرتابی آن ها کنار بکشد و وارد محوطه بی خطر شود. همچنین کودکی که ترتیب اصوات و حروف را در تکلم بهم می ریزد و مثلا بجای مسابقه می گوید مساقبه احتمالا در توالی زمانی دچار اختلال می باشد.
مفهوم زمان نیز، مثل مفهوم مکان، از طریق یادگیری ادراکی-حرکتی تثبیت و تحکیم می گردد. موزون بودن کلام، زمان بندی حرکات، توالی زمانی مراحل یک فعالیت همه و همه ابعاد مختلف زمان در یادگیری ادراکی-حرکتی است.
۰ دیدگاه:
اولین دیدگاه را شما بنویسید.